نبشته هاي شاپور يكم بر بن خانه

تا زمان ساساني، بناي " بن خانه ( كعبه زرتشت)" هنوز آبادان و تقريباً دست نخورده باقي مانده بود، و قسمت پايين جبهه بيروني ديوارهايش هموار نيك تراشيده و جاي دار بود و تقريباً براي نقر كتيبه اي مناسب مي نمود. شاپور يكم كه زندگي درخشان و پيروزيها ي پر آوازه داشت، بر آن شد كه مثل پدران با ستانيش، سرگذشت كارهايش را بر اين بناي كهن جاودانه كند. شايد وي متوجه شده بود كه بر آرامگاه داريوش نبشته سه زباني اند، و شايد هم نوشتن متون سه زباني باب بود. بهرحال وي بفرمود تا سه جبهه ديوار برج نقش رستم، متني را در سه زبان بدين صورت كندند.

1- بر جبهه ي جنوبي متن يوناني در 70 سطر؛

2- بر جبهه ي غربي متن پهلوي اشكاني در 30 سطر و  

3- بر جبهه ي شرقي متن پهلوي ساساني در 35 سطر.

از اين سنگ توشته ها هيچگونه اطّلاعي نبود تا اينكه در 1936، ا.اف. اشميت آنها را كشف كرد و قالبشان را به مؤسسه ي شرقشناسي شيكاگو فرستاد. در آنجا دانشمند بزرگ آلماني الاصل، مارتين اشپرنگلينك مدتها بر روي آن متون زحمت كشيد و انتشارات مهمّي در بابشان به چاپ رسيانيده كه از همه مهمتر كتاب ايران سده سوّم ميلادي، شاهپور بزرگ و كريتر است كه بواسطۀ پاره اي از مخالفت ها فرصت چاپش بصورت دلخواه بدست نيامد و نسخي معدود از آن متون در سال 1953 انتشار يافت. از استادان ديگري كه روي اين نبشته ها كار كرده اند، يكي والتر برنوهنينگ بود كه ملاقاتش در اين باب شهرت جهاني دارد، و ديگر ماريق، كه ترجمه اش از متن يوناني كتيبه با تفسيري عالمانه در 1958 و 1965 چاپ و منتشر شد. هنينگ به حقّ گفته است كه " اين كتيبه مهمترين سند تاريخي از دورۀ ساساني مي باشد"، و هم او دربارۀ مفادش چنين مي گويد:

" كتيبه ي شاهپور با فهرست ايالاتي كه به دولت ساساني تعلق داشته آغاز مي شود و نشان مي دهد كه شاهنشاهي شاهپر بيشتر از آنچه تا كنون تصور مي شده وسعت داشته است مخصوصاً در مشرق و شمال شرقي در مغرب ارمنستان گرجستان و تمام درۀ كر تا بند آلان (داريال جديد) در قفقاز به شاهپور تعلق داشته است. ايران در مشرق تا رود سند وسعت داشته و شامل بلوچستان و سند و كابل و قسمت اعظم مملكت سابق كوشان تا شهر پشاور ( پيشاور) كه نام آنهم ذكر شده، بوده است در شمال شرقي سلطنت شاهپور را تا سر حدهاي كاش يعني كاشغر جديد شناخته بودند.

بعد شرح مختصر جنگهاي خود با امپراطوري روم را در مدّت بيست سال اوّل سلطنت خود كه مقدّم بر نصب كتيبه بود، در آنجا نخست از جملۀ گرديانوس به بين النهرين كمي بعد از جلوس شاهپور بر تخت شاهنشاهي بحث مي كند. امپراطورشكست يافت و در جنگ كشته شد سپاهيان رومي فليپ مشهور بعرب را به عنوان امپراطور روم اعلام كردند و اين انتخابي نادرست بود. فليپ براي در خواست عفو نزد شاهپور آمد و پس از پرداخت فديه اي به مبلغ نيم ميليون دينار طلا مرخص شد تا بكشور جويش بازگردد.

پس از چند سال صلح، جنگي تازه به سر ارمنستان كه همواره سبب جنگهاي ايران و روم بود روي داد. شاهپور سپاهيان روم را مغلوب كرد و به سوريه حمله برد و به ساحل انطاكيه و در جنوب به حمصص رسيد.

بر اثر حمله خسارت وارد شد روميان همه قواي خود را براي انتقام گرد آوردند در كتيبه فهرست مفصلي از ايلات رومي كه سپاهيان را از آنها جمع آوري كرده بودنددرج شده است اما بخت روميان روي ننمود و پس از جنگي بزرگ در جوار ادسا (اوفاي جديد) سپاهيان رومي تلف شدند و سرداران ايشان كه امپراطور والرين هم در بين آنها بود اسير گرديد. اين شكست بزرگترين شكستي بود كه ايرانيان بر روميان وارد آوردند و آن نتايج مهمّ تاريخي در پي داشت. اين شكست دولت جوان ساساني را بمنزلۀ اداره كنندۀ دولتي جهاني و همدوش امپراطوري وسيع روم مستقر ساخت. در هر حال از هنگام محاربۀ ادسا ببعد جنگ هاي بسياري بين اين دو كشور روي داد ولي هرگز اميدواري كامل براي يك طرف ايجاد نشد كه طرف ديگر را شكست دهد و بر او تسلط يابد. اين وضعي كه برقرار شد مدت چهار قرن ثابت ماند جنگهاي دائم بين اين دو دولت با اشتياقي تمام صورت ميگرفت ولي طرفين انتظار پيروزي نهائي را نداشتند. اين جنگها بتدريج طرفين را ضعيف كرد و عاقبت به شكست هر دو در برابر عرب منجر شد.  شاهپور پس از شرح تاريخ جنگهاي خود با روم از قدرت خداوندي كه پيروزي خود را بدو نسبت مي دهد سپاسگذاري مي كند. براي اظها امتنان وي آتشكده هاي متعدّد بر پا مي دارد و وقف مي كند تا شعله هاي مقدس جاويدان بياد حوادث بزرگ روزگاري مشتعل باشد هر روز در برابر اين آتشا نام هر كساني كه در ايجاد دولت ساساني و به نضهت ايران ياري كردند تا از صورت مملكتي ضعيف و پراكنده بشكل كشوري متّحد و مقتدر در آيد با احترام ياد كنند.

نام اين كسان در فهرستي طويل كه تقريباً نصف كتيبه را گرفته ذكر شده است. در نظر مورخ اين فهرست اسامي و عناوين كه بنظر خسته كننده مي آيد بزرگترين فايده را داراست اين فهرست شامل نامها و مقامات و همه اعضاي خاندان شاهنشاهي از جدّ اعلاي "ساسان" ببعد است در اينصورت نه تنها نام صاحبمنصبان دولت شاهپور ديده ميشود بلكه اسامي صاحب منصباني كه در زمان اردشيرو حتي پاپك خدمت كرده بودند يادداشت شده است تغييراتي كه در عناوين داده شده نشان مي دهد چگونه دولت ساساني از صورت يك حكومت ايلتي بي اهميّت بسرعت رسميّت يافته بشكل دولت جهاني درآمد.

در اينجا براي نمونه، بندهائي از اين سنگنبشته را به فارسي برگردانده، مي آوريم:

بند يكم: "من! مزدا پرست، خدايگان شاهپورهر، شاه شاهان ايرانيان و غير ايرانيان، از دودۀ خدايگان ها، پسر مزدا پرست خدايگان اردشير، شاه شاهان ايرانيان، از پشت خدايگان ها، نوۀ خدايگان پاپك شاه، فرمانفرماي شاهنشاهي ايرانم."

بند دوم در شمارش ايالات ايرانشهر مي باشد.

بند سوم: "آنگاه كه ما تازه بر تخت ايرانشهر بر آمديم، قيصر گرديانوس سپاهي از همه امپراتوري روم و آلمان و گت ها گرد آورد، و به آسورستان تاخت، بر سر ايرانشهر و به دشمني با ما؛ و نبردي سخت و بزرگ بر كرانه آسورستان، در مسيشه در گرفت، و قيصر گرديانوس از پاي در آمد، و ما با روبنه روميان را نابود كرديم. آنگاه روميان فيليپ را به قيصري برگزيدند، و قيصر فيليپ از در آشتي در آمد، و براي رهايي جان خود و روميانش پانصد هزار دينار (سكه زرين) غرامت پرداخت، و باج گزار ما شد. از اين روي ما مسيشه را "پيروز شاپور" نام نهاديم.

بند چهارم- در باب پيروزيهاي شاپور بر روميان است.

بند پنجم- در لشكركشي والرين با 70000 تن، بر ايران، و در آنجا شاپور گويد: "و در كناره كاره و ادسا نبردي بزرگ ميان ما و قيصر والرين درگرفت. و ما با دست خويش قيصر والرين را گرفتار كرديم، و همه آنان كه سرداران اين سپاه بودند، و اشراف و سناتوران، و پايوران را سراسر اسير كرديم، و آنان را به درون ايرانشهر گسيل داشتيم..."

بندهاي ديگر در شرح كارهاي شاپور و برآوردن وي آتشها و معابد است، و در آخر مي فرمايد كه وي پيروزيها و نيك بختيهايش را نخست از راه يزدان پرستي و سپس از راه مردانگي و خويشتن داري بدست آورده، و اندرز مي دهد كه آنكس كه بخواهد بمانند وي پيروز بخت و شادكام و جاويد نام باشد، بايد همان راه را برود.

دیگر مقاله ها در این مجموعه « دژ و بارو نفش برجسته عیامی »